1.محمد: پرویزتو در تعطيلات چه كار مى كنى؟

پرویزأنت ماذا تفعل في العطلة؟

2.پرویز: من در تهران نمى مانم. به شيراز مى روم.

انا لا أبقى في طهران. أذهب الى شيراز.

3.محمد: كى به شيراز مى روى؟

متى تذهب الى شيراز؟

4.پرویز: جمعه به شيراز مى روم.

أذهب الى شيراز الجمعة.

5.محمد: كِى از شيراز به تهران مى آيى؟

متى تأتي من شيراز الى طهران؟

6.پرویز: فكر مى كنم جمعة آينده به تهران مى آيم.

أظن اني سآتي الجمعة القادمة الى طهران.

7.محمد: پس تقريباً يك هفته در شيراز مى مانى.

إذن تبقى أسبوعاً واحداً تقريباً في شيراز.

8.پرویز: بله. تو چه كار مى كنى؟ به كشورت نمى روى؟

نعم. أنت ماذا تفعل؟ لا تذهب الى بلدك؟

9.محمد: نه. نمى توانم. كار پيدا كردم. از فردا به سر كار مى روم.

لا. لا أستطيع. حصلت على عمل. من الغد أذهب الى العمل.

10.پرویز: جدى؟ چه كارى؟

حقاً؟ أيُّ عمل ٍ؟

11.محمد: من از فردا در دفتر روزنامه ترجمه مى كنم.

من الغد أترجم في مكتب الجريدة.

12.پرویز: چه ترجمه مى كنى؟

ماذا تترجم؟

13.محمد: مقاله، مصاحبه، خبر... از عربى به فارسى ترجمه مى كنم.

مقالة، مقابلة ، خبر... أترجم من العربية الى الفارسية.

14.پرویز: عالى است. موفق باشى.

ممتاز. موفق.

15.محمد: متشكرم.

شكراً.