Farsi Language Quiz. Persian tests . اللغة الفارسية: دورات ودروس اللغة الفارسية . اختبارالكفاءة .شهادات معتمدة . العامية الدارجة . قواعد و مفردات.
«واژه ها» یا «واژگان»
گفتاری از استاد مصطفی ملکیان
در بیشتر نوشتهها وگفتهها دو واژه «واژگان» و «واژهها»به خطا به جای یکدیگر به کار میروند حال آنکه میان این دو تفاوت هست. توضیح آنکه در زبان انگلیسی کلمهای هست به نام «word» که در زبان فارسی به «واژه یا «کلمه» ترجمه میشود و «کلمه» یا «واژه» یا همان «word» در زبان انگلیسی، یکی از سه تعبیر زبانی است که در هر زبانی وجود دارد. تعابیر زبانی در هر زبانی به سه قسم تقسیم میشوند و این به هیچ زبان خاصی اختصاص ندارد
نکاتی پیرامون تفاوت این دو واژه
در بیشتر نوشتهها وگفتهها دو واژه «واژگان» و «واژهها»به خطا به جای یکدیگر به کار میروند حال آنکه میان این دو تفاوت هست. توضیح آنکه در زبان انگلیسی کلمهای هست به نام «word» که در زبان فارسی به «واژه یا «کلمه» ترجمه میشود و «کلمه» یا «واژه» یا همان «word» در زبان انگلیسی، یکی از سه تعبیر زبانی است که در هر زبانی وجود دارد. تعابیر زبانی در هر زبانی به سه قسم تقسیم میشوند و این به هیچ زبان خاصی اختصاص ندارد: یک دسته از تعابیر زبانی «کلمه» یا «واژه»است؛ دسته دوم «عبارت» (phrase) نام دارد و دسته سوم نیز «جمله» (statement) است. به عبارت دیگر در هیچ زبانی نمیتوانیم تعبیری زبانی به کار ببریم مگر اینکه آن تعبیر زبانی یا کلمه (word) است یا«عبارت» (phrase) یا «جمله» (statement). به این سه میگویند تعبیر زبانی(Linguistic Expression). بنابر این، یکی از این سه تعبیر زبانی کلمه یا واژه است که حالت جمع آن در زبان فارسی «کلمات» یا «واژهها» است و در زبان انگلیسی words.
با این وصف، اهل هر زبانی که باشیم تقریباً معنای بیشتر واژههای آن زبان را میدانیم و از این رو در زبانی که به آن سخن میگوییم کمتر و به ندرت به فرهنگ لغت مراجعه میکنیم.
اما عکس این صحیح نیست. یعنی، برای مثال، با اینکه ما فارسی زبانان معنای اکثر واژهها و کلمات را میدانیم، به هنگام گفتن و نوشتن، بیشتر واژههای زبان فارسی را به کار نمیبریم. در واقع یکی از اصول روانشناسی زبان این است که اهل هر زبانی معنای بیشتر واژههای آن زبان را میداند ولی الزاماً همه آنها را به کار نمیبرد. بنابراین هر کس در مجموعه گفتهها و نوشتههایش تعدادی از واژههای زبان را به کار میبرد
و مابقی را دیگران.
پس همه واژههایی را که من به کار میبرم شخص ایکس به کار نمیبرد و بالعکس. برای مثال ممکن است شما از واژه«دلایل» استفاده کنید ولی من هرگز این واژه را به کار نمیبرم و به جای آن میگویم: «ادلّه». در این صورت «ادلّه» جزو «واژگان» من قرار دارد و این واژگان همان است که در زبان انگلیسی به آن «vocabulary» میگویند. با این توضیحات واژگان ترجمه «words» در زبان انگلیسی و به معنای «واژهها» در زبان فارسی نیست.
حال تفاوت میان «واژهها» و «واژگان» روشن میشود: «words» یعنی همه واژههایی که در هر زبانی وجود دارد؛ اما، vocabulary یعنی مجموعه همه واژههایی که یکشخص خاص در گفتهها و نوشتههای خود به کار میبرد. پس هر کس «واژگان» خاص خود را دارد. و اتفاقاً یکی از راههای شناخت افراد شناخت «واژگان» (vocabulary) آنها است. برای مثال کسانی که با آثار مرحوم دکترعبدالحسین زرینکوب آشنایی داشته باشند میدانند که ایشان از برخی الفاظ و واژهها هیچگاه استفاده نمیکردند. همینطور مرحوم بدیع الزمان فروزانفر.
اما این تفاوت واژگان افراد به عوامل فراوانی بستگی دارد: از جمله، به محیط تعلیم و تربیت - بویژه در دوران کودکی- میزان معلومات، قدرت تفکر و غیره. با این توضیحات خطا است که، برای مثال، بگوییم: «واژگان کلیدی این مقاله یا رساله...»؛ بلکه باید بگوییم: «واژهای کلیدی این رساله...».